گویش کلارستاق

گویشی از زبان مازندرانی
(تغییرمسیر از گویش کلارستاقی)

گویش کلارستاقی در منطقه کلارستاق تکلم می‌شود. نظرات گوناگونی در بین زبان‌شناسان در مورد طبقه‌بندی این گویش وجود دارد. در کتاب راهنمای زبان‌های ایرانی که به ویراستاری رودیگر اشمیت منتشر شده، گویش بومی مناطق از چالوس تا خود تنکابن (گویش منطقه کلارستاق) گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد.[۱] وبگاه گلاتولوگ گویش کلارستاق و گویش کلاردشت را گویش‌هایی از زبان مازندرانی می‌داند.[۲][۳] حبیب برجیان گویش مناطق کجور و کلار را از لهجه‌های زبان مازندرانی می‌داند.[۴] ایران کلباسی گویش کلاردشت و تنکابن را گونه‌ای از زبان مازندرانی می‌داند.[۵] طبق دانشنامه ایرانیکا به نقل از دونالد استیلو در بین تنکابن و کلاردشت گویش‌ها حالت انتقال بین گیلکی و مازندرانی دارند؛ و آن را شاخه‌ای زبانی مجزا از گیلکی و مازندرانی طبقه‌بندی کرده‌اند. گویش‌های بومی کلارستاق و تنکابن را بدین ترتیب می‌توان چنان‌که دونالد استیلو پیشنهاد می‌کند، یک گروه زبانی مجزا درون پیوستار گفتاری در طول مناطق ساحلی و ارتفاعات کرانهٔ خزر دانست. این گروه حدوداً بین کلاردشت در شرق، و رامسر در غرب کشیده شده‌است و زین رو توسط دونالد استیلو کاسپین مرکزی تعیین شده‌است؛ با وجود این اتفاق نظر بر سر آن کم است،[۶] فردوس آقاگل‌زاده گویش چالوس و کلاردشت را گویشی از زبان مازندرانی معرفی می‌کند.[۷]در سال ۱۳۸۱ «واژه‌نامه بزرگ تبری» به ویراستاری «جهانگیر نصری اشرفی» منتشر شد که در بردارندۀ واژگانی از گویش‌های عباس‌آباد و آمل و بابل و بهشهر و علی‌آباد کتول و کردکوی و نوشهر و ساری و تنکابن و دیگر مناطق بود.[۸] در کتاب واژه‌نامه بزرگ تبری گویشی که در منطقه کلارستاق شامل چالوس و تنکابن شرقی (کلارستاق باستانی، برخی از روستاهای کوهپایه‌ای منطقه بیرون بشم و لنگا و نواحی جلگه‌ای از آب چالوس و عباس‌آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس‌آباد) تکلم می‌شود گویشی از زبان مازندرانی می‌باشد.[۹] شماری از پژوهشگران زبان‌شناس، گویش منطقه تنکابن (گویش تنکابنی) را گویشی از زبان مازندرانی غربی می‌دانند.[۱۰] زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه پس) و شرقی (بیه پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی_اشکوری و گویش بینابین چابکسری_تنکابنی (رامسری_تنکابنی) که به طبری_گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۱۱]زبان مازندرانی زبانی است که در استان مازندران و قسمت‌هایی از استان‌های گلستان، سمنان، تهران و البرز رایج است. مازندرانی استان مازندران به سه گویش غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می‌گردد. گویش طبری چالوس (کلارستاقی) جز گویش غربی مازندرانی محسوب می‌شود. گویش مازندرانی غربی در محدودۀ میان چالوس و تنکابن گویش می‌شود.[۱۲]گویش کلارستاقی از سمت شرق با گویش کجوری در شهرستان نوشهر و شرق چالوس و از سمت غرب با گویش تنکابنی در شهر تنکابن هم‌جوار است.[۱۳][۱۴]

کلارستاقی
زبان بومی درایران
استان مازندران
الفبای فارسی
کدهای زبان
ایزو ۳–۶۳۹

طبقه‌بندی

ویرایش

در امتداد کوهپایه‌های شمالی البرز و ساحل خزر، گروه زبانی کاسپین تشکیل یک زنجیره گویشی بدون انقطاع را می‌دهد که ۵۵۰ کیلومتر امتداد دارد، گیلکی در غرب آن و مازندرانی در شرق آن قرار دارند.[۱۵] گویشوران این زنجیره زبان خود را گلکی می‌خوانند. گویش‌های میانه دو سوی این زنجیره، گروه زبان‌های کاسپین مرکزی یا گویش‌های کلارستاق خوانده شده‌اند.[۱۶] زبان محلی کاسپینی مورد تکلم در کلارستاق و نیز گویش‌های تنکابن را نمی‌توان به درستی به عنوان مازندرانی یا گیلکی طبقه‌بندی کرد. این‌ها به عنوان نوعی انتقال بین دو گروه زبانی عمل می‌کنند. گویش‌های محلی کلارستاق و تنکابن را می‌توان زین رو به عنوان گروه زبانی مجزای سوم درون زنجیره گویشی در امتداد ناحیه ساحلی خزر و در کنار ارتفاعات در نظر گرفت.[۱۷] پروژه ایرانی شمال‌غربی مؤسسه ماکس پلانک منطقه حدودی تنکابن تا کلاردشت را زیرمجموعه زبان کاسپین مرکزی طبقه‌بندی می‌کند، این زبان انتقالی نرم از گیلکی در غرب تا مازندرانی در شرق را نشانی می‌دهد و تعریف خط مشخص جدا کننده این نواحی گویشی غیرممکن است.[۱۸]

واژه‌نامه بزرگ تبری نوشته است که طبری رویانی یکی از کهن‌ترین گویش‌های زبان مازندرانی است که در نواحی غربی طبرستان گویش می‌شد که خود به دو لهجهٔ طبری کلارستاقی و طبری کجوری تقسیم می‌شود. منطقه رویان کهن از نواحی غربی طبرستان بوده‌است که شامل شهرستان‌های نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباس‌آباد (لنگا)، تنکابن و رامسر (سختسر) می‌شده‌است و گاهی مرز غربی آن تا رودسر (هوسم) ادامه می‌یافت مردم رویان کهن به زبان طبری و گویش طبری رویانی که زبان اسپهبدان طبرستان نیز بود سخن می‌گفتند.[۱۹]زبان گیلکی به دو گویش غربی (بیه پس) و شرقی (بیه پیش) تقسیم می‌شود و گاه دو گویش دیلمی_اشکوری و گویش بینابین چابکسری_تنکابنی (رامسری_تنکابنی) که به طبری_گیلکی (محدوده تنکابن تا چابکسر) معروف است هم به این فهرست اضافه می‌شوند.[۲۰]زبان مازندرانی زبانی است که در استان مازندران و قسمت‌هایی از استان‌های گلستان، سمنان، تهران و البرز رایج است. مازندرانی استان مازندران به سه گویش غربی، مرکزی و شرقی تقسیم می‌گردد. گویش طبری چالوس (کلارستاقی) جز گویش غربی مازندرانی محسوب می‌شود. گویش مازندرانی غربی در محدودۀ میان چالوس و تنکابن گویش می‌شود.[۲۱]

مقایسه ضمایر

ویرایش

در مازندرانی ضمیر سه حالت دارد: فاعلی، مفعولی و ملکی.

ضمیر۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
فاعلی، ساری[۲۲]menteveemâšemâvešun
مفعولی، ساریmereterevereemârešemârevešunre
ملکی، ساریmeteveneamešemevešune
فاعلی، چالوس[۲۳]mentoveamâšomâvešon
مفعولی، چالوسmene/mereterevereamârešomârevešonre
ملکی، چالوسmeteveamešemevešone
فاعلی، کلاردشت[۲۴][۲۵]mentoun/onamâšomâušon
مفعولی، کلاردشتmenetereune/vereamârešomâreušone
ملکی، کلاردشتmeteune/veamešemeušone
فاعلی، شهمیرزاد[۲۶]moto/tuü/oh-amašamâošan
مفعولی، شهمیرزادmar-atar-a/terür-ahamirašamiraošanra
ملکی، شهمیرزادmeto/teehamišamiošene
ملکی، تنکابنیmitiviamišimiušane
فاعلی، تنکابنیmotoviamâšomâušân
مفعولی، تنکابنیmereterevereamerešemereušâne

ساختار گویش کلارستاقی

ویرایش

شناسه (چالوس)

ویرایش

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۲۷](نمونه زیر براساس گویش چالوس صرف شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: _buārd = رفت
  • بن ماضی استمراری: _še_ma = می‌رفت
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemeieemiennienne
شناسه پس از واکهmei∅ minninne
شناسه پس از واکه (ی)yame∅ yayamiyanniyanne

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: _še = می‌رود
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemenineemiennienne
شناسه پس از واکهmenineminninne

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: _buār = برود
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانamieiminan
شناسه پس از واکهmy∅ ymynn
شناسه پس از واکه (ی)yamyeyyeyeymyeynyan

صرف فعل (چالوس)

ویرایش

در جدول زیر فعل رفتن (buārden) بر اساس لهجه چالوس در زمان‌های مختلف صرف می‌شود.[۲۸]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbuārdemebuārdibuārdebuārdemibuārdennibuārdenne
گذشته کاملbuārde-biyamebuārde_bibuārde_biyabuārde-biyamibuārde-biyannibuārde-biyanne
گذشته التزامیbuārde-bumbuārde-buybuārde-buyebuārde-buymbuārde-buynbuārde-bun
گذشته التزامی کاملbuārde-bi-bumbuārde-bi-buybuārde-bi-buyebuārde-bi-buymbuārde-bi-buynbuārde-bi-bun
گذشته استمراریše_ma_meše_ma_iše_maše_ma_miše_ma_nniše_ma_nne
گذشته در حال انجامdar-šemamedar-šemaidar-šemadar-šemamidar-šemannidar-šemanne
حال ساده/آیندهšemešenišenešemišennišenne
حال در حال انجامdar-šemedar-šenidar-šenedar-šemidar-šennidar-šenne
حال التزامیbuārambuāribuārebuārimbuārinbuāran
حال التزامیxāyme buāramxāyni buārixāyne buārexāymi buārimxåynni buārixāynne buāran

 در جدول زیر فعل آمدن (bimān) بر اساس لهجه چالوس در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. [۲۹]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbimāmebimāibimābimāmibimānnibimānne
گذشته کاملbimā-biyamebimā_bibimā_biyabimā-biyamibimā-biyannibimā-biyanne
گذشته التزامیbimā-bumbimā-buybimā-buyebimā-buymbimā-buynbimā-bun
گذشته التزامی کاملbimā-bi-bumbimā-bi-buybimā-bi-buyebima-bi-buymbimā-bi-buynbimā-bi-bun
گذشته استمراریe_ma_mee_ma_ie_ma e_ma_mie_ma_nnie_ma_nne
گذشته در حال انجامdar_emamedar_emaidar_emadar_emamidar_emannidar_emanne
حال ساده/آیندهemeenieneemiennienne
حال در حال انجامdar_emedar_enidar_enedar_emidar_ennidar_enne
حال التزامیbiyembiyeybiyebiyeymbiyeynbiyen
آیندهxāyme biyemxāyni biyeyxāyne biyexāymi biyeymxāynni biyeyn xāynne biyen

شناسه (کلاردشت)

ویرایش

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۰](نمونه زیر براساس گویش کلاردشت صرف شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: _ba_berd = برد
  • بن ماضی استمراری: _bard = می‌بَرد
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemeieemiennienne
شناسه پس از واکهmeieminninne
شناسه پس از واکه (ی)yameyayamiyanniyanne

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan)، آمدن (bimân) و دیدن (badiyân) در زمان گذشته صرف شده‌اند.

گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانbaxordemebaxordibaxordebaxordemibaxordennibaxordenne
شناسه پس از واکهbimâmebimâibimâebimâmibimânnibimânne
شناسه پس از واکه (ی)badiyamebadibidiyabadiyamibadiyannibadiyanne

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: _bar = می‌بُرد
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemenineemiennienne
شناسه پس از واکهmenineminninne

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan) و خواستن (bexâysan) در زمان حال صرف شده‌اند.

حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانxoremexornixornexoremixorennixorenne
شناسه پس از واکهxâymexâynixâynexâymixâynnixâynne

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: _ba_ber = ببرد
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانamieiminan
شناسه پس از واکهmyeymynn
شناسه پس از واکه (ی)yamyeyyeyeymyeynyan

در جدول زیر افعال خوردن (boxordan)، رفتن (beyšan) و آمدن (bimân) در زمان حال التزامی صرف شده‌اند.

حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانbaxorambaxoribaxorebaxorimbaxorinbaxoran
شناسه پس از واکهbašombašoybašoebašoymbašoynbašon
شناسه پس از واکه (ی)biyambiyeybiyebiyeyembiyeynbiyan

صرف فعل (کلاردشت)

ویرایش

در جدول زیر فعل بردن (baberden) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۱]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbaberdemebaberdibaberdebaberdemibaberdennibaberdenne
گذشته کاملbaberde-biyamebaberde_bibaberde_biyababerde-biyamibaberde-biyannibaberde-biyanne
گذشته التزامیbaberde-bumbaberde-buybaberde-buyebaberde-buymbaberde-buynbaberde-bun
گذشته التزامی کاملbaberde-bi-bumbaberde-bi-buybaberde-bi-buyebaberde-bi-buymbaberde-bi-buynbaberde-bi-bun
گذشته استمراریbar_imi_yamebar_imibar_imi_yabar_imi_yamibar_imi_yannibar_imi_yanne
گذشته در حال انجامdabiyame-barimiyamedabi-barimidabiya-barimiyadabiyami-barimiyamidabiyanni-barimiyamnnidabiyanne-barimiyanne
حال ساده/آیندهbarmebarnibarnebaremibarennibarenne
حال در حال انجامdarme-baremedari-barnidare-barnedarmi-baremidarni-barennidarne-barenne
حال التزامیbaberambaberibaberebaberimbaberinbaberan
حال التزامیxāyme baberamxāyni baberixāyne baberexāymi baberimxāynni baberinxāynne baberan

در جدول زیر فعل رفتن (beyšan) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۲]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbeyšamebeyšibeyšabeyšamibeyšannibeyšanne
گذشته کاملbeyša-biyamebeyša_bibeyša_biyabeyša-biyamibeyša-biyannibeyša-biyanne
گذشته التزامیbeyša-bumbeyša-buybeyša-buyebeyša-buymbeyša-buynbeyša-bun
گذشته التزامی کاملbeyša-bi-bumbeyša-bi-buybeyša-bi-buyebeyša-bi-buymbeyša-bi-buynbeyša-bi-bun
گذشته استمراریšo_mi_yamešo_mišo_mi_yašo_mi_yamišo_mi_yannišo_mi_yanne
گذشته در حال انجامdabiyame-šomiyamedabi-šomidabiya-šomiyadabiyami-šomiyamidabiyanni-šomiyamnnidabiyanne-šomiyanne
حال ساده/آیندهšomešonišonešomišonnišonne
حال در حال انجامdarme-šomedari-šonidare-šonedarmi-šomidarni-šonnidarne-šonne
حال التزامیbašombašoybašobašoymbašoynbašon
حال التزامیxāyme bašomxāyni bašoyxāyne bašoxāymi bašoymxāynni bašoynxāynne bašon

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه کلاردشت در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۳]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbimâmebimâibimâbimâmibimânnibimânne
گذشته کاملbimâ-biyamebimâ_bibimâ_biyabimâ-biyamibimâ-biyannibimâ-biyanne
گذشته التزامیbimâ-bumbimâ-buybimâ-buyebimâ-buymbimâ-buynbimâ-bun
گذشته التزامی کاملbimâ-bi-bumbimâ-bi-buybimâ-bi-buyebimâ-bi-buymbimâ-bi-buynbimâ-bi-bun
گذشته استمراریe_mi_yamee_mie_mi_yae_mi_yamie_mi_yannie_mi_yanne
گذشته در حال انجامdabiyame-emiyamedabi-emidabiya-emiyadabiyami-emiyamidabiyanni-emiyamnnidabiyanne-emiyanne
حال ساده/آیندهemeenieneemiennienne
حال در حال انجامdarme-emedari-enidare-enedarmi-emidarni-ennidarne-enne
حال التزامیbiyambiyeybiyebiyeymbaiyeynbiyan
حال التزامیxāyme biyamxāyni biyeyxāyne biyexāymi biyeymxāynni biyeynxāynne biyan

شناسه (سلمانشهر)

ویرایش

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۴](نمونه زیر براساس گویش سلمانشهر صرف شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: _bey_ši = رفت
  • بن ماضی استمراری: _šo_mi = می‌رفت
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemeieemiennienne
شناسه پس از واکهmeieminninne
شناسه پس از واکه (ی)yameyayamiyanniyanne

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: _šo = می‌رود
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemenineemiennienne
شناسه پس از واکهmenineminninne

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: _bašo = برود
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانamieiminan
شناسه پس از واکهmyeymynn
شناسه پس از واکه (ی)yamyeyyeyeymyeynyan

صرف فعل (سلمانشهر)

ویرایش

در جدول زیر فعل کردن (hâkorden) بر اساس لهجه سلمانشهر در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۵]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهhâkordemehâkordihâkordehâkordemihâkordenihâkordene
گذشته کاملhâkorde-biyamehâkorde_bihâkorde_biyahâkorde-biyamihâkorde-biyannihâkorde-biyanne
گذشته التزامیhâkorde-bumhâkorde-buyhâkorde-buyehâkorde-buymhâkorde-buynhâkorde-bun
گذشته التزامی کاملhâkorde-bi-bumhâkorde-bi-buyhâkorde-bi-buyehâkorde-bi-buymhâkorde-bi-buynhâkorde-bi-bun
گذشته استمراری نوع اولko_mi_yameko_miko_mi_yako_mi_yamiko_mi_yanniko_mi_yanne
گذشته استمراری نوع دومkordemekordikordekordemikordenikordene
گذشته در حال انجامdabiyame-komiyamedabi-komidabiya-komiyadabiyami-komiyamidabiyanni-komiyamnnidabiyanne-komiyanne
حال ساده/آیندهkomekonikonekomikonnikonne
حال در حال انجامdarme-komedari-konidare-konedarmi-komidarni-konnidarne-konne
حال التزامیhâkonemhâkonihâkonehâkonimhâkoninhâkonen
حال التزامیxāme hâkonemxāni hâkonixāne hâkonexāmi hâkonimxānni hâkoninxānne hâkonen

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه سلمانشهر در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۶]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbemâmebemâibemâbemâmibemânnibemânne
گذشته کاملbemâ-biyamebemâ_bibemâ_biyabemâ-biyamibemâ-biyannibemâ-biyanne
گذشته التزامیbemâ-bumbemâ-buybemâ-buyebemâ-buymbemâ-buynbemâ-bun
گذشته التزامی کاملbemâ-bi-bumbemâ-bi-buybemâ-bi-buyebemâ-bi-buymbemâ-bi-buynbemâ-bi-bun
گذشته استمراریe_mi_yamee_mie_mi_yae_mi_yamie_mi_yannie_mi_yanne
گذشته در حال انجامdabiyame-emiyamedabi-emidabiya-emiyadabiyami-emiyamidabiyanni-emiyamnnidabiyanne-emiyanne
حال ساده/آیندهemeenieneemiennienne
حال در حال انجامdarme-emedari-enidare-enedarmi-emidarni-ennidarne-enne
حال التزامیbiyambiyeybiyebiyeymbaiyeynbiyan
حال التزامیxāme biyamxāni biyeyxāne biyexāmi biyeymxānni biyeynxānne biyan

شناسه (عباس‌آباد)

ویرایش

در زبان فارسی دو دسته شناسه داریم: گذشته و حال. اما در زبان طبری سه دسته شناسه داریم: گذشته، حال ساده و حال التزامی.[۳۷](نمونه زیر براساس گویش عباس‌آباد صرف شده‌است)

۱. گذشته:

  • بن ماضی ساده: _bo_ma = آمد
  • بن ماضی استمراری: _e_mbi = می‌آمد
گذشته۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemeieemiennienen
شناسه پس از واکهmeieminninen
شناسه پس از واکه (ی)yameyayamiyanniyanen

۲. حال ساده:

  • بن مضارع اخباری: _e = می‌آید
حال ساده۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانemenineemiennienen
شناسه پس از واکهmenineminninen

۳. حال التزامی:

  • بن مضارع التزامی: _bi = بیاید
حال التزامی۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
شناسه پس از همخوانamieiminan
شناسه پس از واکهmyeymynn
شناسه پس از واکه (ی)yamyeyyeyeymyeynyan

صرف فعل (عباس‌آباد)

ویرایش

در جدول زیر فعل گفتن (boten) بر اساس لهجه عباس‌آباد در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۸]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbotemebotibotebotemibotenibotenen
گذشته کاملbote-biyamebote_bibote_biyabote-biyamibote-biyannibote-biyanen
گذشته التزامیbote-bumbote-buybote-buyebote-buymbote-buynbote-bun
گذشته التزامی کاملbote-bi-bumbote-bi-buybote-bi-buyebote-bi-buymbote-bi-buynbote-bi-bun
گذشته استمراری نوع اولgo_mbi_yamego_mbigo_mbi_yago_mbi_yamigo_mbi_yannigo_mbi_yanen
گذشته استمراری نوع دومgotemegotigotegotemigotenigotenen
گذشته در حال انجامdabiyame-gombiyamedabi-gombidabiya-gombiyadabiyami-gombiyamidabiyanni-gombiyamnnidabiyanen-gombiyanen
حال ساده/آیندهgomegonigonegomigonnigonen
حال در حال انجامdarme-gomedari-gonidare-gonedarmi-gomidarni-gonnidaren-gonen
حال التزامیbomboyboboymboynbon
حال التزامیxāme bomxāni boyxāne boxāmi boymxānni boynxānen bon

در جدول زیر فعل آمدن (bimân) بر اساس لهجه عباس‌آباد در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. برای منفی کردن این فعل در زمانهای: گذشته ساده، گذشته کامل، گذشته التزامی، گذشته کامل استمراری n جایگزین b در ابتدای فعل می‌شود و در زمان‌های: حال ساده، گذشته استمراری و حال التزامی n در ابتدای فعل اصلی می‌آید.[۳۹]

زمان/شخص۱ مفرد۲ مفرد۳ مفرد۱ جمع۲ جمع۳ جمع
گذشته سادهbomâmebomâibomâbomâmibomânnibomânen
گذشته کاملbomâ-biyamebomâ_bibomâ_biyabomâ-biyamibomâ-biyannibomâ-biyanen
گذشته التزامیbomâ-bumbomâ-buybomâ-buyebomâ-buymbomâ-buynbomâ-bun
گذشته التزامی کاملbomâ-bi-bumbomâ-bi-buybomâ-bi-buyebomâ-bi-buymbomâ-bi-buynbomâ-bi-bun
گذشته استمراریe_mbi_yamee_mbie_mbi_yae_mbi_yamie_mbi_yannie_mbi_yanen
گذشته در حال انجامdabiyame-embiyamedabi-embidabiya-embiyadabiyami-embiyamidabiyanni-embiyamnnidabiyanen-embiyanen
حال ساده/آیندهemeenieneemiennienen
حال در حال انجامdarme-emedari-enidare-enedarmi-emidarni-ennidaren-enen
حال التزامیbiyambiyeybiyebiyeymbaiyeynbiyan
حال التزامیxāme biyamxāni biyeyxāne biyexāmi biyeymxānni biyeynxānen biyan

نشانه نکره

ویرایش

اسم نکره در زبان مازندرانی با چندین نشانه همراه هست.

  • در زبان مازندرانی نشانه نکره[i] یک نشانهٔ پر رنگ هست. این نشانه بعد از اسامی مختوم به صامت به همین شکل ظاهر می‌گردد اما پس از اسم‌هایی که به یک مصوت ختم شده باشند همراه با واج میانجی ای آشکار می‌شود که معمولاً به صورت نکره[e] قابل تشخیص است. نشانهٔ مذکور هم پس از اسم مفرد می‌آید و هم جمع و یک نشانه پسایند است. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۰]
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
اسبی سر پل گیر کرده‌استasbi pel-e sar gir hākurde
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
دختری آمدkijaei bimā
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
مردانی داشتند می‌آمدندmardakuni dar- emanne
  • نشانه دیگر در زبان مازندرانی برعکس نشانه [i] یک نشانه پیشین است که در گویش چالوس (کلارستاقی) بصورت [ya,ye] و [yattā] می‌باشد که برابر با [yek] در زبان فارسی است. نشانه مذکور در گویش رامسری بصورت [ye] و در گویش ساروی (شرق مازندران) به شکل [attā] و [yattā] و در گویش رشت (گویش غرب گیلان) به شکل [i] و [itā] می‌باشد. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۱]
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
روزی پیش من می‌آییye ruz me var eni
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
یک زن دارد می‌آیدyattā zanā dar-e ene
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
یک شب باید بروم پیش حسنya šu veni buāram hasane var
  • نشانهٔ نکره [i] و دیگر شکل یا شکل‌های آن، گاه همراه با نشانهٔ نکرهٔ دیگر، یعنی [ya] , [ye] و [yattā] برای یک اسم به کار گرفته می‌شوند و به کمک یکدیگر نشانهٔ ترکیبی به وجود می‌آورند. (نمونه زیر براساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۲]
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
یک روز باید پیش تو بیایمya ruzi veni biyam te var
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
جایی او را دیده‌امya jaei vere baiyamme
  • در زبان مازندرانی هم صفت‌های مبهمی چون [hič] ، [har] و غیره می‌توانند با همراهی [i] یا بدون آن، اسم را نکره کند. (نمونه زیر بر اساس گویش چالوس تنظیم شده‌است)[۴۳]
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
هر دختری دختر من نمی‌شود

har kijāei me kijā navune

فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
هیچ درختی وجود نداردhič dari da-niye

نشانه جمع

ویرایش

در زبان مازندرانی از نشانه‌های [on]،[šon] ,[kon]،[ât] و [ville] برای جمع استفاده می‌شود.[۴۴]

  • از نشانهٔ [on] فقط برای اسم جاندار استفاده می‌شود.
پسرهاrikâ on
دخترهاkijâ on
پدر بزرگ‌هاgate piyar on
بچه‌هاvače on
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
پسرها دارشتند می‌رفتندrikâon dar šemanne
  • از نشانهٔ [šon] برای اسامی جاندار و غیر جاندار استفاده می‌شود.
پسرهاrikâ šon
دخترهاkijâ šon
زن‌هاzenâ šon
مردهاmardi šon
پدر بزرگ‌هاgate piyar šon
مورچه‌هاmalije šon
گردوهاâqoz šon
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
پسرها دارند می‌روندrikâšon dar šenne
  • از نشانهٔ [kon] برای اسامی جاندار و غیر جاندار استفاده می‌شود.
پله‌هاpelle kon
زن‌هاzenâ kon
مردهاmarde kon
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
از پله‌ها بالا رفتمpellekon je jur buārdeme
  • از نشانهٔ [ât] به‌صورت محدود استفاده می‌شود.
ده‌هاdeh ât
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
پسرم به ده‌های آنها دارد می‌رودme rikâ ošone dehât dar šene
  • از نشانهٔ [ville] به‌صورت محدود استفاده می‌شود.
بچه‌هاvače ville
فارسی معیارمازندرانی (لهجه چالوس)
بچه‌ها در شهر شما هستندvačeville šeme šahre dele darene

نمونه واژگان گویش کلارستاقی

ویرایش

شماری از واژه‌های مازندرانی در گویش کلارستاقی (کلاردشت) و قائمشهر با برابر گیلکی و فارسی و انگلیسی آن در اینجا به الفبای فونتیک بین‌المللی آوانویسی شده‌است:

مازندرانی (لهجه قائمشهر)مازندرانی (لهجه کلارستاقی)[۴۵]گیلکیفارسیفارسی آوانویسی شدهانگلیسی
dimdimdimروی/چهره/دیمruy/čehrehface
vačevačezäyکودک/بچهkudæk/bæčéChild
piyerpiyarpierپدرpedærFather
ši piyerši piyarmərdə perپدرشوهرpedær šoharFather-in-law
kijâ/deterkijâ/detarkor/kilka/läkuدخترdoxtærGirl/Daughter
rikâ/peserrikâ/pesarrey/riپسرpesærBoy/Son
kerkkerkkarkمرغ خانگیmorgh khanegiHen
guwgowgäbگاوgāvCow
melijemalijepitärمورچهmurčéAnt
kangelizanbur/kangolisiftäl=garzakزنبورzanburBee
bâmešipiča/bamešipiča/picheگربه/پیشیgorbe/pišiCat
mičkâmiškamalĵå, čičiniگنجشکgonješkSparrow
zemun/gederzamonzəmatزمانzamanTime
esare/roojaesâre/setârekiĵi/setarəستارهsetareStar
nesum/sâynenesum/sâyenesä/sayeسایهsayeShadow
jurjurbuĵor / jorبالاbālaUp
gatgatpilə=pilaبزرگbozorgBig
venevene/eštehâvastånاشتها یا میلešteha یا meylAppetite
bašendiyenbašeniyan/barixtanšondån/fotanریختن مایعاتrixtan e mayeātBottling

ضرب‌المثل

ویرایش

برخی ضرب‌المثل‌های مازندرانی به لهجه کلارستاقی.[۴۶]

gâleše meyl buy , varzâre dušene

ترجمه: مِیلِ چوپان باشد گاوِ نر را می‌دوشد

sire če qame vašnae

ترجمه: سیرا چه غم گرسنه است

doz dozze e bangene , xodâ re girne xanne

ترجمه: دزد دزد را بدزدد، خدا را خنده می‌گیرد

ترانه محلی

ویرایش

برخی ترانه‌های محلی به زبان مازندرانی با لهجهٔ کلارستاقی.[۴۷]

agar vene beyri yâr devare

siyâ mar bazene , del babuye pare

ترجمه: اگر باید بگیری یار دوبارهمار سیاه بزند دل بشود پاره

elâhi bamiran te piyar o te mâr

men o te âsheqi beyre qerâr

ترجمه: الهی بمیرند پدر تو و مادر توعاشقی من و تو بگیرد قرار

boro boro boro , me xânembâlâ

anâre lab dârne čon hat tâ lampâ

ترجمه: بیا بیا بیا خانم بالا (اسم خاص) ی منلب انار داری چون هفت تا لامپا (چراغ)

amir gine jon , daryâ ye u čanni šure

nadome yaqube češm čer kure

ترجمه: امیر می‌گوید جان (جانِ من)، آب دریا چقدر شور استنمی‌دانم چشم یعقوب چرا کور است

jiri juri nakon ey yâre nâdon

te hamrâ qarenne juri âdemon

ترجمه: پایینی بالایی نکن ای یار نادانبا تو قهرند آدم‌های بالایی

daryâ ye dele nâhal bezâme dâr babuye

bolbol boxone o hašt o čar babuye

ترجمه: در دریا نهال زدم درخت بشودبلبل بخواند و هشت و چهار بشود

qarib soxan zane , del bune pâre

duso došman mene hakordenne avare

ترجمه: غریب حرف می‌زند دل می‌شود آوارهدوست و دشمن مرا کردند آواره

ây mardomon nadome mene čiye

qabule dele men nadome kiye

ترجمه: آی مردمان نمی‌دانم به من چیست (به من جه می‌گذرد)قبول دل من نمی‌دانم کیست

qabule del men un masse kijâ

Kijâ mâle mene , mardome čiye

ترجمه: قبول دل من آن دختر مست (است)دختر مال من است، به مردم چیست (به مردم چه ارتباط دارد)

amir gone jon me kâr če zâr babiya

me xotangâ pelemjâr babiya

ترجمه:امیر می‌گوید جان (جانِ من)، کار من چه زار شدخوابگاه من علفزار شد (جای علف هرز) شد

تعدادی جمله

ویرایش

برخی جملات به زبان مازندرانی با لهجه کلارستاقی.[۴۸]

habse dele dakete

در حبس افتاده‌است

qezâye bapete xâyme

غذای پخته می‌خواهم

qezâye bomones nexâyme

غذای نپخته نمی‌خواهم

zena šir duše

زن شیر می‌دوشد

ve riš esfe a

ریش او سفید است

xow dari neres

خواب داری بلند نشو

me qalb kote

قلب من می‌تپد

me piyare das beškesse

دست پدرم شکست

vače ye mardi bimâ

بچهٔ مرد آمد

hudi hamra bimânne

با همدیگر آمدند

gattare berâre badiyame

برادر بزرگتر را دیدم

ve daste dapeteme

دست او را پیچیدم

men âsiyo re dagerdâneme

من آسیاب را می‌گردانم

še dowr gerdeme

دور خود می‌گردم

men ve sedâ ye hamrâ še ja yesardari baperesseme

من با صدای او از سر جای خود پریدم

Čanni ya

چند است

ušon hudi re dus darnne

آنها همدیگر را دوست دارند

Kijâ o rika vene kâr hâkonan

دختر و پسر باید کار کنند

to bašo men ham ime

تو برو من هم می‌آیم

diruz nimâme čon kar dašteme

دیروز نیامدم چون کار داشتم

beyšame va une badiyame

رفتم و او را دیدم

ve dim kelače

صورت او آبله رو است

še dowr bageresse

دور خود گشت

te xaxor koje ine te re bavine

خواهر او کجا کی آید تو را ببیند

te koje šoni

تو کجا می‌روی

xone dareme

خانه هستم

bene sar bakete

روی زمین افتاد

me rikâ boro me kaše

پسرم بیا بغل من

te ši ve sedâ darbimâ

شوهرت صدایش درآمد

ve re beš

او را نگاه کن

bâre daven

بار را ببند

ve gali beyte

گلوی او گرفته‌است

te re hâdâme

به تو دادم

me ben qali dare

زیر من قالی هست

جستارهای وابسته

ویرایش

منابع

ویرایش
  1. اشمیت، رودیگر (١٣٨٢). راهنمای زبان‌های ایرانی. به کوشش ترجمه زیر نظر حسن رضایی باغ بیدی. تهران: انتشارات ققنوس. ص. صفحه ۴۹۰ جلد دوم. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
  2. Dialect: Kalarestaqi, , “Dialect: Kalarestaqi” glottolog,
  3. Dialect: Kelardashti, , “Dialect: Kelardashti” glottolog,
  4. برجیان، حبیب (۱۳۸۸). متون طبری. تهران: آینه میراث صاحب امتیاز مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب. ص. ۱۱. شابک ۱۵۶۱-۹۴۰۰ مقدار |شابک= را بررسی کنید: length (کمک).
  5. کلباسی، ایران (۱۳۸۳). «گذشته نقلی در لهجه ها و گویش های ایرانی». ویژه نامه نامه فرهنگستان (گویش شناسی) (۲): ۸۲.
  6. http://www.iranicaonline.org/articles/kalarestaq-2-restored
  7. آقاگل‌زاده، فردوس (۱۳۹۵). زبان مازندرانی (طبری) توصیف زبان‌شناختی (تحقیقی میدانی - اطلس زبانی). نشر دانشگاه تربیت مدرس. ص. ۱۷۲.
  8. The dictionary edited by Naṣri Ašrafi (1381 Š./2002) contains vocabulary from the dialects of ʿAbbāsābād, Āmol, Bābol, Behšahr, Katul, Kord-kuy, Nowšahr, Sāri, Qāʾem-šahr, Tonokābon, etc. (in part compared with Pahlavi)., (Prods Oktor Skjærvø), “IRAN vi. IRANIAN LANGUAGES AND SCRIPTS (2) Documentation” Encyclopædia Iranica, online edition
  9. نصری اشرافی، جهانگیر (۱۳۷۷). واژه‌نامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحات ۲۷ و ۳۰ جلد اول. شابک ۹۶۴۹۱۱۳۱۵۰.
  10. زندی، بهمن؛ روشن، بلقیس؛ نصیری الموتی، سارا. «جایگاه و کاربرد زبان فارسی و گویش تنکابنی در شهر تنکابن». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت‌شده در ۱۲ ژوئیه ۲۰۲۰.
  11. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.
  12. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱.
  13. DIMLĪ in Encyclopædia Iranica = Linguistic position of Dimlī. After their migration in the Middle Ages, for almost a millennium the Dimlīs had no direct contact with their closest linguistic relatives. Nevertheless, their language has preserved numerous isoglosses with the dialects of the southern Caspian region, and its place in the Caspian dialect group of Northwest Iranian is clear. The Caspian dialects comprise Ṭālešī, Harzan(d)ī, Gūrānī, Gīlakī, Māzandarānī, and some dialects in Tātī-speaking areas and in the area around Semnān. Historically the Caspian dialects belong to the “Northwest Iranian group of languages” and are related to Parthian (see Windfuhr). The isoglosses are of historical phonetic, morphological, and lexical order, Garnik Asatrian
  14. in Variations of the language of "Pahalvi" are still spoken among Iranians.The Kurds of Iran as well as many Kurds of Turkey and Iraq speak variations of Pahlavi. Turks cannot understand Kurdish and require interpreters to communicate with Kurds who speak Sorani and/or Kurmanjii (variations of Pahalvi amongst Kurds). The people of northern Iran speak variations of Pahalvi as well - Mazandarani and Gilani for example. Baluchi in southeast Iran also has Pahlavi elements (e.g. Ahsen "Iron" or "Eisen" in English and Ahsan in Pahlavi - "Ahsen" is not "Iron" in Turkish), By Dr. Kaveh Farrokh
  15. Borjian, Habib (2014-01-14). "The Tabaroid dialects of the Central Alborz: Language convergence between Tabari and Persian". Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae (به انگلیسی). 66 (4): 427–441. doi:10.1556/aorient.66.2013.4.5. ISSN 0001-6446. Retrieved 2020-07-12.
  16. Burjiyān, Ḥ. (2013). Is There Continuity Between Persian and Caspian?: Linguistic Relationships in the South-central Alborz. American oriental series: Essay (به انگلیسی). American Oriental Society. p. 1. Retrieved 2020-05-14.
  17. "KALĀRESTĀQ ii. The Dialect – Encyclopaedia Iranica". Encyclopædia Iranica (به انگلیسی). 2010-09-30. Retrieved 2020-05-14.{{cite web}}: نگهداری یادکرد:تاریخ و سال (link)
  18. Institute, Max Planck. "Former Dept. of Linguistics - Northwest Iranian Project". Max Planck Institute Leipzig | Home (به انگلیسی). Retrieved 2020-07-12.
  19. واژه‌نامه بزرگ تبری، گروه پدید آورندگان به سرپرستی: جهانگیر نصراشرفی و حیسن صمدی، سال 1377، جلد اول، ص 31
  20. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۲.
  21. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱.
  22. گویش ساری (مازندرانی)، گیتی شکری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، سال 1374، ص 75
  23. آقاگل‌زاده، فردوس (۱۳۹۵). زبان مازندرانی (طبری) توصیف زبان‌شناختی (تحقیقی میدانی - اطلس زبانی). نشر دانشگاه تربیت مدرس. ص. ۱۱۹.
  24. ثمره, یدالله. "تحلیل ساختاری فعل در گویش گیلکی کلاردشت" (PDF). ensani.ir.
  25. گویش کلاردشت (رودبارک)، ایران کلباسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، سال 1376، ص 44
  26. راهنمای زبانهای ایرانی، رودریگر اشمیت، انتشارات ققنوس، سال 1388، جلد دوم، ص 504
  27. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱٠.
  28. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱٠.
  29. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15 گویش کلارستاقی چالوس، ۱۱.
  30. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۹۱.
  31. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۹۸–۹۳.
  32. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۹.
  33. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۳.
  34. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  35. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  36. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  37. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  38. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  39. علی اصغر یوسفی نیا، لنگا، ۱۹۰-۱۹۳.
  40. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱٠.
  41. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱٠.
  42. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱١.
  43. دکتر فرزاد بختیاری مرکیه، تاریخ کنفرانس بین‌المللی =بررسی مسائل جاری زبان‌ها، گویش‌ها و زبانشناسی14_15، ۱١.
  44. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۳۸.
  45. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱٧۴_۲۷۲.
  46. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۶۱.
  47. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۵۷.
  48. کلباسی، گویش کلاردشت (رودبارک)، ۱۴۶.