گویش‌های زازاکی

گویش‌های زازاکی, انواع زبان زازا هستند که توسط مردم زازا در آناتولی شرقی و جوامع مختلف دیاسپورا گفتگو می شود. طبق گفته SIL International، یکی از مقامات طبقه بندی زبان، زازاکی (zza) یک زبان کلان است و به عنوان دو زبان جداگانه (ISO 639 diq & kiu) طبقه بندی می شود. بر اساس گزارش موسسه زبان زازا فرانکفورت[۲] و پروفسور دکتر ل. پل[۳] زبان زازا به سه گویش اصلی تقسیم می شود: شاخه شمالی، مرکزی و جنوبی. علاوه بر این، زبان زازاکی دارای گویش های انتقالی و حاشیه ای نیز می باشد که جایگاه ویژه ای دارند و نمی توان آنها را به طور کامل در هیچ گروه گویشی قرار داد. در زازاکی کلمات از ناحیه ای به منطقه دیگر دستخوش تغییرات صوتی گوناگون شده اند. علاوه بر تفاوت در تلفظ، گویش های زازا ممکن است در واژگان خود نیز متفاوت باشند. با گذشت زمان، برخی از کلمات اهمیت خود را از دست دادند، یا به کلی فراموش شدند و به شکل های دیگر کلمه تبدیل شدند یا استفاده از آنها در پس زمینه یا رتبه سوم قرار گرفت. ویژگی های مشخصی وجود دارد که گویش های شمالی، مرکزی و جنوبی را از یکدیگر متمایز می کند. تقسیم زازاها به سه فرقه (حنفی، شافعی، علوی) به شکل گیری لهجه ها کمک کرد. بین گویش های اصلی زازا نیز تفاوت های لهجه ای وجود دارد. برخی از مناطق بیشتر تحت تأثیر زبان های همسایه قرار گرفته اند. به عنوان مثال گویش درسیم از نظر آوایی نوآوری های زیادی را تجربه کرده است و تخمین زده می شود که ارمنی مسئول این امر باشد. گویش وارتو که متعلق به همین گروه گویش است از این تغییر دور مانده است.

  • زازاکی جنوبی (توسط زازاهای حنفی)[۱]: دیاربکر، شانلی‌اورفه، آدیامان، الازی, چرمیک، سیورک، گرگر، چونگوش، موتکی، آکسارای، سریز, کولپ، لیس، ارگانی، مادن.
  • زازاکی مرکزی (توسط زازاهای شفیع)[۱]: پالو, بینگول، هانی، الازیغ، پیران (دجله).
  • زازاکی شمالی (توسط زازاهای علوی)[۱]: تونجلی، گوموشانه، ارزروم، سیواس.
سه گروه گویش اصلی زبان زازا در ترکیه:[۱]:
*شمال (آبی روشن)
*مرکزی (قرمز)
*جنوب (آبی تیره).

مثال ها

ویرایش
شمالجنوب و مرکزمعنی
domanqeçek, qıc, tût, leyr“کودک”
nas kerdeneşınasnayış, sılasnaene“شناختن”
bazarbazar, kırê, kıri“بازار”
sêr kerdene, nia daene, qayt kerdenecı ra ewniyaene, cı onyayış“نگاه کردن”
wertemiyan“میان, میانه”
thalveng“خالی, تهی”

مهم‌ترین ویژگی گویش شمالی این است که صامت‌های «k» و «g» را وقتی در مجاورت مصوت‌های «ê» یا «i» قرار می‌دهند، کام می‌کند. اما برخی از روستاهای حوزات و کیگی این صدای «k»/»g» را حفظ کرده‌اند. واژه های مثال ها در ایران میانه و ایرانی باستان با k/g شروع می شدند:[۴]

شمال (عمومی)çêçênaçêfcên-cênccêraeneci
شمال (اقلیت)kênakêfgên-gêncgêraenegi
جنوب و مرکزkeyekeynakeyfgên-gêncgeyraene, geyrayışgi/gı
معنیخانهدخترکیفگرفتنجوانسرگردان بودنگه

در حالی که مصدرهای بعدی در شمال و جنوب وجود دارد ("-ene" برای فعل، "-ış" برای اسم)، در مرکز به یک شکل واحد کاهش یافته است. معادل آن در فارسی -en و -ëš (مثال: dānëst-en دانستن 'دانستن'، dān-ëš دانش 'دانش')، در پهلوی -ten و išn است (مثال: germ xwerišn 'غذای گرم'. ، فعل "غذا خوردن").شباهت با ترکی -iş تصادفی است:[۵]

جنوب و شمالمرکزمعنی
vuriya-enevuriya-y-ışویراستن
vuriya-y-ışvuriya-y-ışویرایش

چیزی که زازاکی مرکزی را در مقایسه با گویش‌های دیگر باستانی می‌سازد، استفاده آن از عدد «یو» «یک» است که میراثی از ایرانیان قرون وسطی است.این عدد در پارت ēw و در پهلوی ēwek است:[۶]

شمالجنوبمرکزمعنی
jü, zûjew (مذكر), jû (مؤنث)yew (> yo)یک

حرف ربط «همچنین» ساختار صوتی متفاوتی را در هر گویش نشان می دهد:[۷]

شمالجنوبمرکزمعنی
kijiziنیز

در حالی که زازاکی مرکزی (گویش پالو-بینگولی و تا حدی دیاربکر) صدای c را در انتهای کلمات حفظ می‌کند که از ایرانی قدیم ç گرفته شده است (مثلاً سغدی rōč 'gūn')، در شمال به z یا dz و در جنوب به j تبدیل می‌شود.این تعویق در کلمات با منشأ خارجی نیز ظاهر می شود:[۸]

مرکزruec/roczewecsaclacvac-decpoc-
جنوبrojzewejsajlajvaj-dejpewj-
شمالrozzewezsazlazvaz-dezpoz-
معنیروز, خورشیدازدواجورق (ورق‌کاری)پسرگفتن (بگو)دردپختن (بپز)

اگر زازاکی را که در پالو و بینگول صحبت می شود مبنای بگیریم، یکی از ویژگی هایی که زازاکی مرکزی را از زازاکی جنوبی و شمالی متمایز می کند این است که مصوت ê در برخی اشکال یا کلمات به صورت i تلفظ می شود:[۹]

جنوب و شمالnêmsêmhirênê-bıgêr-/bıcêr-sıpêmiyanên/wertên
مرکزی (اکثریت)nimsimhirini-bıgir-sıpimiyanin
معنینیمسیم (نقره)سهنهگرفتن (بگیر)سفیدمیانی

در گویش های شرقی-درسیمی و لهجه های پالو-بینگولی، مصوت "ê" در ابتدا و بین کلمات به صورت "ye" تلفظ می شود:[۱۰]

زازاکی اصلیزازاکی تغییر شکل یافتهمعنی
dêsdyesدیوار
asmênasmyenآسمان

در زازاکی جنوبی و در عبارات اسمی و صفتی مخصوص برخی از لهجه های انتقالی، «-د-» بین اسم نسبی و عبارت اسمی قرار می گیرد:[۱۱]

شمالجنوبمرکزمعنی
lazê mı lazê to rê vanolaci mı laci tı ri vunlajê mı lajdê to rê vanoپسر من به پسر تو می گوید

ویژگی دیگری که زازاکی مرکزی را از زازاکی شمالی و جنوبی متمایز می کند، حرف مجهول است: -ê، در مرکزی (-êk):[۱۲]

شمالجنوبمرکزمعنی
rozêrojêrocêkروزی

مشاهده می شود که در برخی از گویش های (اقلیتی) در زازاکی مرکزی، پسوندهای نسبی مؤنث و مذکر در -ê ترکیب شده اند:[۱۳]

شمال و جنوبمرکزمعنی
embazêembazi(مذكر) دوست من
embazaembazê(مؤنث) دوست من

به دلیل صامت های s یا z در جلوی مصوت ها، صامت های ç، c و çh به صورت tsh، dz و ts ظاهر شدند. این ویژگی در بیشتر درسیم و ارزنجان، تکمان، تا حدی در هینیس و در گویش چارکانی در کوچگیری وجود دارد:[۱۴]

زازاکی اصلیşanesiyazıwaca /dja/çı /tşı/
گويش وارتوşanesiazüaca /dja/çı /tşı/
گويش تونج‌الیsaneşiajüaca /dza/çı /tsı/
معنىشانهسیاهخشکجاچی

منابع

ویرایش
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ "Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar, Herkesin Bildiği Sır: Dersim-Tarih, Toplum, Ekonomı; Dil ve Kültür. İstanbul: İletişim Yayınları".
  2. "Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar, Herkesin Bildiği Sır: Dersim-Tarih, Toplum, Ekonomı; Dil ve Kültür. İstanbul: İletişim Yayınları".
  3. Paul, Ludwig: Zazaki - Versuch einer Dialektologie. Reichert Verlag, 1998, Wiesbaden.
  4. Horn, Paul: Grundriss der Neupersischen Etymologie. Strassburg. 1893
  5. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  6. Prods Oktor Skjærvø: Introduction to Pahlavi
  7. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  8. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  9. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  10. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  11. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  12. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  13. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.
  14. Keskin, M. (2010). Zazaca Üzerine Notlar.

جستارهای وابسته

ویرایش